English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (5096 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
authentic U آنچه درست است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
defect U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
approximating U آنچه تقریبا درست است
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
malfunctions U آنچه درست کار نکند
defective U خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
figure آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
figures U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figuring U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
Other Matches
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
unwanted U آنچه لازم نیست
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
used U آنچه جدید نیست
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
constant U آنچه تغییر نمیکند
biased U آنچه اریب دارد
lightweight U آنچه سنگین نیست
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
constants U آنچه تغییر نمیکند
knowledge U آنچه دانسته است
lightweights U آنچه سنگین نیست
exclusive U آنچه شامل نمیشود
protective U آنچه حافظت میکند
auxiliary U آنچه کمک میکند
incoming U آنچه از خارج می آید
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
contiguous U آنچه اثر می گذارد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
producing U آنچه تولید میکند
auxiliaries U آنچه کمک میکند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
alterable U آنچه قابل تغییر است
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
controllable U آنچه قابل کنترل است
computable U آنچه قابل محاسبه است
identities U آنچه کسی یا چیزی است
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
identity U آنچه کسی یا چیزی است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
chargeable U آنچه قابل شارژ است
extensible U آنچه قابل گسترش است
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
visible U آنچه قابل دیدن است
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
round U آنچه در دایره حرکت میکند
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
audible U آنچه قابل شنیدن است
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
movable U آنچه قابل حرکت است
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
requirements U آنچه مورد نیاز است
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
malfunction U آنچه کامل کار نکند
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
finished U آنچه کامل شده است
variables U آنچه قابل تغییر است
flexible U آنچه قابل تغییر است
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
availability U آنچه به آسانی بدست آید
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
distant U آنچه در محلی قرار دارد
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
removable U آنچه قابل جابجایی است
third U آنچه بعد از دومین می آید
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
unedited U آنچه ویرایش نشده است
efficient U آنچه که خوب کار میکند
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
variable U آنچه قابل تغییر است
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
transportable U آنچه قابل حمل است
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
contents U محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
optional U آنچه قابل انتخاب شدن باشد
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
unauthorized U آنچه باید مجوز داشته باشد
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
available U آنچه قابل دستیابی یا خرید است
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
blinded U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
frequents U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
damaged U آنچه آسیب یا رنج دیده است
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
magnets U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
preventive U آنچه مانع رویدادن چیزی شود
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
centralized U آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
blind U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
frequent U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
blinds U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
pre U آنچه قبلا توافق شده است
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
pre- U آنچه قبلا توافق شده است
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
magnetic U آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
selective U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selectively U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
erasable U آنچه قابل پاک شدن است
desktop U آنچه در بالا میز قرار دارد
desktop U آنچه روی میز انجام میشود
logical U آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
addressable U آنچه قابل آدرس دهی است
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
Except what is mentioned in paragraph 3. U باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
completing U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
complete U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
What costs little is little esteemed . <proverb> U آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
payment on account آنچه علی الحساب پرداخت میشود
predefined U آنچه قبلا معرفی شده است
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
easy to use U آنچه قابل فهم و انجام باشد
original U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
unique U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
ambiguities U آنچه به روشنی تعریف نشده است
specifying U بیان واضح آنچه نیاز است
ambiguity U آنچه به روشنی تعریف نشده است
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1after all
1i was rebelling now
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com